دست نوشته های ترانه
دست نوشته های ترانه
دل نوشته ها و داستان ها
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, توسط ترانه |

 

دختر کوچولو از اغوش مادرش مرتب و بی دلیل به من می خندید و دست تکان میداد .. در مقابل این همه ذوق و شوق او دلم نیامد نخندم .. برایش دست تکان دادم ولبخند زدم مثل خودش ..
کودکی دنیای شیرینی است .. شیرین و بی تکرار ..روزهای شادی و سر خوشی که غمهایمان کوچک و زود گذر بود و شادیهایمان بی پایان ...ان روز ها که برای خندیدن به بهانه ای نیاز نداشتیم ..دلمان خوش بود به همان خوشیهای کوچکمان ..در دل ارزوی بزرگ شدن داشتیم و هرروز قدمان را بر روی دیوارهای اتاقمان اندازه می زدیم ... اما ای کاش همیشه کوچک می ماندیم
.اگر چه بچه های امروز با ما خیلی متفاوتند و انگار خیلی زودتر بزرگ میشوند .. اما باز هم معلمان بزرگی هستند برای شاد بودن و قدر لحظه را دانستن ..............

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.